- سجاد مقید
- شنبه ۲۶ تیر ۰۰
- ۱۱:۵۱
- ۰ نظر
تنها تو بودی که میتوانستی در غیبت رضا، جای خالی او را پر کنی و تسلابخش روح دردمند ما باشی، که متأسفانه تو هم رفتی و ما را تنها گذاشتی. ازبک عزیز! تو شمع جمع ما بودی، و در جمع ما همه دلبستهی تو بودند، و نبودن تو در این روزگار برای همه ما عذاب بزرگی است.
در این جا بین دوستان بحث و جدل بسیار است. موضوع عمدهی بحث و جدل ما این است که آیا آدمی با عیش و خوشگذرانی به خوشبختی دست مییابد یا سعادت را باید در تقوا و فضائل اخلاقی جست و جو کرد1؟ به یاد دارم که بارها از تو شنیده بودم که آدمی برای آن به وجود آمده است که با تقوا زندگی کند. و حالا از تو میخواهم که در نامهای برای من به تفصیل بنویسی که منظورت از آن سخن چه بوده است؟
من این بحث را با ملایان در میان نهاده و آنها با نقل آیههایی از کتاب آسمانی جواب مرا دادند. اما من نمیخواهم از دریچه چشم یک مؤمن متدین به این قضیه بنگرم، بلکه از زبان یک انسان، یک شهروند، و پدر یک خانواده حرف میزنم و میخواهم جواب سؤال خود را بدانم2.
از اصفهان، آخر صفر، ۱۷۱۱
1این مسئله نه تنها در عصر مونتسکیو و در آکادمی بردو، بلکه در میان دانشمندان و متفکران نسلهای گذشته، مانند هابس، و لارشفوکو موضوع بحث بوده است، و در «نامههای ایرانی» چندین بار درباره ارتباط تقوا و فضائل آدمی با سعادت او بحث شده است.
2جملههای آخر اشارهای دارد به نظر سیسرون، که مسائل اساسی را از این سه بعد مینگرد، و مونتسکیو نیز با او هم عقیده بوده است.