۸ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

تقیه یعنی رنگ عوض کردن!!!

شنیدین میگن تقیه یعنی دروغ گفتن و فریبکاری و از این حرفا؟

حالا ببینین امام علی چه طوری تقیه رو تعریف میکنه:

«آنگاه که مرا از دست داده باشید، بَسا چیزها خواهید دید که تمنّای مرگ کنید. بی عدالتی ، دشمنی ، انحصارطلبی ، سبک شمردن حقِ خدا و بیمناکی بر جان ؛ هنگامی که چنین شود، باید خویشتن را به طور جمعی به وسیله پیوندی خدایی محافظت کنید و به پراکندگی دچار نشوید. مقاومت و نماز -یاد خدا-  و تقیّه ‌-پنهانکاری-  را پیشه سازید و بدانید که خداوند هر لحظه به رنگی درآمدن را از بندگانش مَبغوض می دارد. از حق و اهلِ حق مگذرید؛ زیرا هر آن کس که دیگری را به جای ما انتخاب کند، دنیا را از دست خواهد داد و گنهکار از این جهان رخت برخواهد بست.»

--------------------------------

انسان 250 ساله/ص334/به نقل از تحف العقول/چاپ اعلمی/ص82

انسان ۲۵۰ ساله | تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک ‌ـ‌ سیاسی امام صادق

امام صادق توانسته بود به کمک تلاش وسیع پدرانش ‌ـ‌ یعنى امام سجاد و امام باقر، مخصوصا اواخر زندگى امام باقر ‌ـ‌ و سپس خودش به کمک این تلاش توانسته بود یک عده مؤمن و مسلمان مکتبى، اصیل، انقلابى، فداکار، آماده براى خطرپذیرى در سراسر عالم اسلام درست کند. و اینها آدمهاى عادى نبودند؛ آدمهاى عادى نبودند نه اینکه از طبقات ممتازه بودند نه، همین کاسب و تاجر و عالم و از این چیزها، اما از لحاظ پایگاه معنوى به هیچ وجه اینها به آدمهاى عادى شبیه نبودند. کسانى بودند که زندگیشان در هدفشان و در مکتبشان خالصه مى‌شد و همه جا هم بودند. عجیب این است که یاران امام صادق همه جا بودند، نه خیال کنید فقط در مدینه، نه؛ در کوفه بیشتر از مدینه بودند، در خود شام حتى کسانى بودند. اینها آن شبکة عظیم تشکیالتى امام صادق است. حزب علوى، حزب تشیع، اینى‌که گفتم آن شبکه تشکیلاتى همان تشیع است یعنى  این. و این از فصلهاى شناخته نشده زندگى امام صادق است؛ این از چیزهایى است که بنده رویش تأکید و اصرار دارم، یک شبکه تشکیلاتى عظیم، یک حزب کامل به وسیله امام صادق اداره مى‌شد در سراسر عالم اسلام؛ این نقطة قوت بود.

انسان 025 ساله/ص 275 و 276

انسان ۲۵۰ ساله | امام صادق علیه‌السلام و داعیه تشکیل حکومت اسلامی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:

«امام صادق در عرفات در روز عرفه در میان جمعیت  می‌ایستد با صدای بلند فریاد زد «ایهاالناس ان‌رسول الله کان هو الامام» امامت را از سرچشمه‌ی معنویش و اصلیش شروع می کند. پیغمبر اول امام بود، «ثم کان من بعده علی، ثم‌الحسن، ثم‌الحسین»  بعد میگوید و سپس من، یعنی ادعای امامت و حکومت که این نشان دهنده‌ی اوج مبارزه‌ی امام صادق است در اواخر دوران بنی امیه.» ۶۷/۰۳/۱۹

پای درس استاد|3

آنچه را که رفتنی است دوست ندارم

چگونه بین معده در درون انسان و خوراکی ها در بیرون، هماهنگی و تناسب وجود دارد. انسان تشنه می شود، در بیرون آب وجود دارد.

...

فطرت و روح انسان در جستجوی بی نهایت است، چیزهای محدود او را سیر نمی کند. چون از درون میل به کمال دارد، پس در بیرون نیز باید کمال مطلق وجود داشته باشد و آن خداست. در درون چون عاشقیم، در بیرون نیز باید معشوقی وجود داشته باشد. معشوق واقعی انسان کیست؟ معشوق های غیر واقعی مانند ظرفهای یکبار مصرف هستند. حضرت ابراهیم(ع) به خورشید پرستان فرمود «قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ» من آنچه را که رفتنی است دوست ندارم.

اصول عقائد اسلامی/محسن قرائتی/جلد 1(توحید)/ص 65و66

دین برتر ، جایزه تولیدی میدهد

دین برتر ، دینی است که هم برای فکر و اندیشه ی پیروان خود برنامه داشته باشد و هم برای دست و زبان و پای آنها. هم در اندیشه ی جسم مردم و هم در اندیشه روانشان. دین جامع ، دینی است که هم به فکر اقتصاد مردم باشد هم به فکر تفریح و تأمین لذتهای مشروع آنان.

دین خوب می گوید: اگر میخواهی ورزش کنی با این شعار ورزش کن «امروز لذت ، فردا خدمت» این معیار ورزش در اسلام است که باید در اموری مثل شنا ، قایقرانی ، تیر اندازی ، موتورسواری ، اتوموبیلرانی ، آموزش های نظامی و ... به آن توجه داشت.

آری ، انجام اینگونه ورزشها امروز لذت دارد و با کسب این مهارتها می توان فردا به جامعه خدمت کرد. برخی ورزشها شاید امروز مفید باشد. اما برای فردا چه سودی دارد؟! چه خدمتی برای جامعه در آن به چشم می خورد؟! بگذریم از برخی ورزشها که نه امروز دارد و نه فردا!! دین برتر برای مسابقات جایزه قرار میدهد ، آنهم نه جایزه مصرفی مانند گلدان ، جام و مدال. پیامبر (ص) وقتی مسابقه ای برگزار می نمود به برنده آن شتر و یا درخت خرما جایزه می داد ، یعنی جایزه ای تولیدی.

اصول عقائد اسلامی/محسن قرائتی/جلد 1(توحید)/ص 39و40

معجزات یک جاسوس انگلیسی که مجتهد شد!

ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ (ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ایت الله ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ) ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ نکس ﺩﺍﺭﺳﯽ، (کاشف نفت مسجد سلیمان و اولین خریدار انحصاری نفت ایران در دوره قاجار با قرارداد ۹۹ ساله) مهروموم‌ها ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ.

ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ به‌عنوان ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ می‌پردازد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، به‌عنوان ﯾﮏ بختیاری در ﻣﻨﻄﻘﻪ نفت‌خیز ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺳﮑﻨﯽ می‌گزیند!

ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ شعبده‌بازی ﻭ حربه‌های دیگر، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ می‌دارد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به‌عنوان یک ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ.برای این هدف به آموختن فقه شیعه می پردازد.

ﺍﻭ گیوه‌هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ می‌کرد ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩﻩ بود که ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﺍﻭﺳﺖ.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ می‌دهد که آهنرباهایی ﺩﺭ گیوه‌هایم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﺼﺎ، گیوه‌ها ﺟﻔﺖ می‌شدند!

از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می‌کرد و وقتی آن را به بدن کسی می‌زد به آن شوک عجیبی منتقل می‌شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال‌زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به دلایل مختلف می‌خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب می‌کرد!
بعدها فاش شد که در عصای معجزه‌آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ‌چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون‌بختی می‌شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آن‌ها، دکمه وصل جریان را فشار می‌داده!

در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می‌کرد و هنگامی‌که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت:
هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی‌سوزاند!
اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده‌لوح حاضر را سوزاند!
به آن‌ها قبولاند که دروغ گفته‌اند و البته بعدها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.

اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گزاری وی بود!
جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا می‌کرد و آخرش هم روضه امام حسین(ع) می‌خواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می‌شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود.
عمامه نمی‌سوخت! و جیکاک آن را به‌عنوان معجزه خود بیان می‌کرد و ادعای سید بودن می‌کرد! در ضمن او هیچ‌کس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آن‌ها در آتش می‌سوخت! از اینجا بود که او به “سید جیکاک” معروف شد!

ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ می‌آید ﻭ می‌گوید: من حضرت ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
“ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﻧﺠﺲ (ﻧﻔﺖ) دوری کنند”!
اﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ می‌زند ﻭ اثر سفیدی ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭﯼ شانه‌اش ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ می‌دهد ﻭ می‌گوید ﺍﯾﻦ مدﺭﮐﯽ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻣﻦﺍز اوست.
در کتابش ﺗﺸﺮﯾﺢ می‌کند ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ تکه‌ای ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ به شکل دست بریدم ﻭ ﺭﻭﯼ شانه‌ام ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ آن‌قدر ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺟﻨﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻡ تا خوب ﺍﻃﺮﺍﻑ آﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﯿﺮﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻘﺶ ﺑﺒﻨﺪﺩ!

به هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به قولی سید جیکاک با گشت‌وگذار میان عشایر بختیاری این شعار را به گویش بختیاری برای آن‌ها طرح نمود
«تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته»
«یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به دنبال ملی شدن نفت هستی؟».
بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته‌جات متعدد و درست کردن پرچم و علم‌های گوناگون علی علی گویان به امامزاده‌ها رفته و طلب عفو می‌کردند.

ﻣﻨﺎﺑﻊ:
۱- ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ؛
ﺍﺛﺮ ﺭﺍﻑ ﮔﺎﺭﺛﻮﯾﺖ،
ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﻬﺮﺍﺏ ﺍﻣﯿﺮﯼ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﻬﻨﺪ، ۱۳۷۳
۲ – ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ( ۱۳۲۰ – ۱۳۲۵ ﻩ. ﺵ )
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ: زرین کلک، ﺑﻬﻨﺎﺯ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ


کانال طلبه کرمانی در سروش

talabekermani@

کتابستان

به زودی قراره اینجا اتفاقات خوبی بیفته ...

لطفا کمی صبر کنید ...

فقر واقعی ، آن گرد و خاکیست که روی کتابهایمان نشسته است ...
وقتی در ایستگاه اتوبوس نشسته ایم ...
یا وقتی سوار مترو هستیم یا پشت در اتاق مدیری منتظر هستیم یا ...
می توانیم ثروتمند شویم
فقر واقعی ، آن گرد و خاکیست که روی کتابهای‌مان نشسته است ...
وقتی در ایستگاه اتوبوس نشسته‌ایم ...
یا وقتی سوار مترو هستیم یا پشت در اتاق مدیری منتظریم یا ...
می‌توانیم ثروتمند شویم